باور کن

تو مرا خوار مکن، یار مرا با و ر کُن
مثل اندوه دل زار، مر ا با و ر کُن

نه شبم آه نه مهتاب، مرا باور کرد
تو مگر دیده بیدا ر ، مرا با و ر کُن

خلق گویند که دیوانه شدم وای به من
لیک گر مستم و هوشیار، مرا باور کُن

شده عمری به سر کوی تو منزل دارم
حُرمت و پاس نگهدا ر
مرا با و ر کن

از در دوست چه ناکام دل آزرده شدم
جان من ، دیده خونبار مرا باور کن

دل دشمن شودم شادچو پامال غمم
داغ نه بر
دل
اغیار مرا باور کن

ساغر پُر ز می شعر تو بودم ایدوست
تو به ز یبا یی گلزار مرابا و ر کُن

 

 

مژگان ساغر


اشعار شاعران معاصر باور ,خوار مکن، منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اپلیکیشن ساز متخصص طب سنتی ایرانی وارشانه مسعود زراعتی گلنار طناز matingame هوبا ثبت yBlogww shop