دیگر این پنجره بگشای که من
به ستوه آمدم از این شب تنگ
دیرگاهی ست که در خانه همسایه من خوانده خروس
وین شب تلخ عبوس
می فشارد به دلم پای درنگ
دیرگاهی ست که من در دل این شام سیاه
پشت این پنجره بیدار و خموش
مانده ام چشم به راه
همه چشم و همه گوش
مست آن بانگ دلاویز که می اید نرم
محو آن اختر شب تاب که می سوزد گرم
مات این پرده شبگیر که می بازد رنگ
آری این پنجره بگشای که صبح
می درخشد پس این پرده تار
می رسد از دل خونین سحر بانگ خروس
وز رخ اینه ام می سترد زنگ فسوس
بوسه مهر که در چشم من افشانده شرار
خنده روز که با اشک من آمیخته رنگ

 

هوشنگ ابتهاج(سایه)


اشعار شاعران معاصر پنجره ,بگشای ,پنجره بگشای ,هوشنگ ابتهاج منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پسرک گرافیست انجام پروژه های طراحی سایت asp.net تعرفه تبلیغات پگاسوس گراف آذر کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. تخفیف ویژه فقط برای امروز Astrid2l68gslh blogi Go Download